باید عادت کنم به روزانه نویسی

ساخت وبلاگ
سلام خواب دیدم دارم تند و تند پست می نویسم کار هم داشتم ولی باید می نوشتم بعد که بیدار شدم یادم افتاد اووووه از خیلی از اتفاقات جالب موندم و اینجا چیزی ننوشتم اگر کاری پیش نیاد  باید بگم که با یک آزاد باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 99 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46

سلام گفتم دلم شمال می خواد گفت خب فردا بریم گفتم باشه بریم پنج صبح بریم و عصر برگردیم گفت باشه من پنج دم در خونتون هستم و این طوری رفتیم شمال از هراز رفتیم جاده اونقدر خلوت بود که در چهار شنبه دوست دا باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46

سلام بالاخره رفتم دندون پزشکی درد دندونم خیلی رو اعصاب بود البته که اعتراف می کنم بردنم دندون پزشکی باید می رفتیم تا کرج برای زمین عمه کروکی می کشیدند دندونم افتاده بود روی دور درد و ول نمی کرد سه شنب باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 93 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46

سلام بنزین سه هزار تومنی مبارکمون باشه از سه روز جلوتر می دونستیم این افزایش قیمت اتفاق می افته ولی خب چی کار میشد کرد نمی تونستیم که بنزین رو توی انباری ذخیره کنیم فقط منتظر موندیم تا دولت ساعت دوازد باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46

سلام 

 

کاش زندگی دکمه ی آف داشت !
نه حوصله ی مرور خاطره دارم...
نه حوصله ی اتفاقی جدید...
خواب...
دلم یک خواب عمیق میخواهد
بدون ترس...بدون اضطراب...بدون کابووس 
بدون تکرار این سوال 
که آخرش چه می شود؟

باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46

سلام هر زنی یکبار هم که شده قید زنانگی هایش را زده،کز کرده یک گوشه و موهای سفیدش هم که توی چشم میزده برایش مهم نبوده...با بی خیالی موهایش را بالای سرش بسته و حتی گریه هم نکرده...دستانش را گرفته جلوی ص باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46

سلام رسما از جنگ برگشتم خسته و هلاک اونقدر خسته که از خستگی خوابم نمی بره باید ریز به ریز این اتفاقی که بر من گذشت رو بنویسم پونزده روز در طوفان اتفاقات بودم الان طوفان تموم شده چند بار پشت سر هم پلک باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46

سلام 

جواب ما به آیندگان درباره‌ی این روزگار، این حرف‌های شاملو هست:
«فقط سعی کردیم سرمون رو از توی این باتلاق بیرون بیاریم که بتونیم نفس بکشیم و نفس بکشیم برای اینکه بتونیم بجنگیم و بجنگیم برای اینکه بتونیم نفس بکشیم...»
 

باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46

سلام پاییز هم تموم شد.امروز آخرین روز پاییزه ۹۸است پاییز برگ ریز هزار رنگ رفت تا سال دیگه هنوز پستی رو که قول دادم و باید بنویسم رو یادم نرفته می دونم باید بیام یک نوشته طولانی با ریز به ریز جزییات بن باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46